زمزمه های یک شب سی ساله
- امشب بگذار امشب در آغوش ماه تو باشم شاید فردا مرا آفتابی نبا شد رو.برویم سفر به فرداهاست آرزو ها همیشه پیروزند می روم سمت شهر خاطره ها خاطراتی که از جنس دیروزند من از این آشنایی بیم دارم ز فردای جدایی بیم دارم من از آن لحظه دوری که حتی به خواب من نیا یی بیم دارم
پرستوی مهاجر می شدم کاش به شوق تو مسافر می شدم کاش زیارتگاه چشمت را در اینجا شبی صد بار زائر می شدم کاش تاراج دامن دریده خسته و شکسته در خاک و گل نشسته دیشب چه کرد با تو تگرگ ای برگ اشارت کودکی آلوده ی مهر عروسکهاست کودکی دنبال لک لکهاست کودکی در آسمان در جستجوی رد ناپیدای بال باد بادکهاست آینه آیینه از نگاه من افتاد یا من از دستهای آینه افتادم با من بگو معنای تکه تکه شدن چیست
قالب : پیچک |