زمزمه های یک شب سی ساله

 

گاهی نگاهی                                                                        

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

بیا ره توشه بر داریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان در هر کجا

آیا همین رنگ است

 

حالا که رد پای تو در وادی بیداری نیست

خو کردن با خواب چو دیوانه قشنگ است

آن لحظه که فریاد نگا هت پر از شور و تمنا ست

بر سرخی لبهای تظاهر گوت انکار قشنگ است

 

-ترانه

با همین واژه های معمولی

یک بغل ترانه چیده ام

تو

تو از رسیدنت

چقدر چیده ای

به چیدنت چقدر ها رسیده ای

 

-روز اول شعر

روز اول درخت

خدا

بیا مداد تازه ی مرا

پر از شتاب شعله کن

 

-آرزو

روی رفتار سیمها

گنجشک من

پر از حسرت درخت شدن

 

-ماه سیاه

و ناگهان

دو چشم ناگهان تو

شبیه ماه می شود

دو ناگهان چشم من

پر از سیاه می شود

 


نوشته شده در یکشنبه 91/2/24ساعت 7:12 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک