سفارش تبلیغ
صبا ویژن


زمزمه های یک شب سی ساله

 

من و تو بی تکلف و ساده هر دو

دو تا سیب از درخت افتاده هر دو

نجیب و سر به زیر و بی هیاهو

برای عاشقی آماده هر دو

-

 

من و تو دو اقاقی مانده در باد

دو تا گل اتفاقی مانده در باد

ولی از ما چه خواهد ماند فردا

دو برگ خشک باقی مانده در باد

 

-

من و تو بی کس و بی یار در شهر

اسیر و خسته و ناچار در شهر

دعا کن لااقل بعد از من و تو

نروید اینهمه دیوار در شهر

 

 

 

 

من و تو پشت یک لبخند پنهان

همیشه یار هم هر چند پنهان

اگر مردم به فکر عشق بودند

تو را از من نمی کردند پنهان

 

-

من و تو هیچ کس را دوست داریم

بهار و خار و خس را دوست داریم

نمی کوچیم از این غربت من و تو

هوای این قفس را دوست داریم

 

-

 

 

 

 

 

دو تا بلبل دو تا سیب بهشتی

دو تا پروانه ی اردیبهشتی

من ای کاش از جنون لبریز بودم

تو هم ای کاش شعری می نوشتی

 


نوشته شده در پنج شنبه 91/2/21ساعت 9:43 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک