زمزمه های یک شب سی ساله
من و تو سینه ریز ماه داریم چراغ ماه را در راه داریم ولی عمری شبیه یک دو بیتی غریب و ساده و کوتاه داریم - من و تو چشمه و سنگیم با هم نشسته خسته دلتنگیم با هم میان اینهمه آدم فقط ما در این دنیا نمی جنگیم با هم - من و تو سایه و دیوار با هم سوال . پاسخ و تکرار با هم شبی تو دوستم داری شبی من بیا عاشق شویم این بار با هم من و تو تا لب ساحل من و تو غریب و بی کس و بی دل من و تو دو دیوانه دو تنها دو گرفتار میان اینهمه غافل من و تو - من و تو زیر باران در شبی سرد دو تا گیسو پریشان در شبی سرد دو سر بر شانه ی هم گریه کرده جدا از هر چه انسان در شبی سرد - من و تو دو کبوتر خسته و خیس دو تا پروانه پر پر خسته و خیس کنار ماه توی حوض سنگی دو برگ گل شناور خسته و خیس
قالب : پیچک |