زمزمه های یک شب سی ساله
عصر ما عصر فریبه عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون چترای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه وعده هاش همه دروغه
آسموناش پر دوده قلب عاشقاش کبوده
کاش تو قحطی شقایق بشینیم توی یه قایق
بزنیم دلو به دریا من و تو تنهای تنها
خونه هامون پر نرده پشت هر پنجره پرده
قفسا پر پرنده لبای بدون خنده
چشما خونه ی سؤاله مهربون شدن محاله
نه برای عشق میلی نه کسی به فکر لیلی
کاش تو قحطی شقایق بشینیم توی یه قایق
بزنیم دلو به دریا من و تو تنهای تنها
اون قده میریم که ساحل از من و تو بشه غافل
قایقو با هم میرونیم اونجا تا ابد میمونیم
جایی که نه آسمونش نه صدای مردمونش
نه غمش نه جنب و جوشش نه گلای گل فروشش
مث اینجا آهنی نیست مث اینجا آهنی نیست
پس ببین یادت بمونه کسی یم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا وعده ی ما لب دریا
زنده بودیم اگه فردا وعده ی ما لب دریا
قالب : پیچک |