زمزمه های یک شب سی ساله

 

 

ما دو تفسیر سر نوشت همیم

واژه واژه همه حکایت درد

هر دو در چشمهای هم محبوس

چون بخاری به روی شیشه ی سرد

پشت این هیئت غمگین که منم

آنکه پنهان شده ز دیده تویی

و آنکه بر دوش خود صلیب مرا

سالها همچنان کشیده تویی

در پس آن نگاه ساکت و سرد

اینکه بی آرزو نشسته منم

اینکه با زهر خنده های فریب

بغض را در گلو شکسته منم

پیش از اینها خیال می کردم

هر یک از ما ادامه ی دیگریست

ابتدای تو انتهای من است

با توام زنده عمر اگر سپریست

لیک امروز باورم این است

ابتدایی و انتهایی نیست

هر دو تکرار سرنوشت همیم

غیر از این هیچ ماجرایی نیست

 

 

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/2/19ساعت 6:32 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )

قالب : پیچک