زمزمه های یک شب سی ساله
میون این همه کوچه که به هم پیوسته کوچه ی قدیمی ما کوچه ی بن بسته دیوار کاهگلی یه باغ خشک که پر از شعرای یادگاریه بین ما مونده و اون رود بزرگ که همیشه مثل بودن جاریه صدای رود بزرگ ای صدا لالایی کوچه اما هر چی هست کوچه ی خاطره هاست اگه تشنه ست ، اگه خشک مال ماست ، کوچه ی ماست توی این کوچه به دنیا اومدیم توی این کوچه داریم پا می گیریم یه روز هم مثل پدربزرگ باید تو همین کوچه ی بن بست بمیریم اما ماعاشق رودیم ، مگه نه ؟ نمی تونیم پشت دیوار بمونیم ما یه عمر تشنه بودیم ، مگهنه ؟ نباید آیه ی حسرت بخونیم دست خسته مو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم یه روزی هر روزی باشه دیر و زود می رسیم با هم به اون رود بزرک می زنیم به پاکی زلال رود بن بست
همیشه تو گوش ماست
خواب خوب بچه هاست
تنای تشنه مو نو
قالب : پیچک |